رشد و گسترش کمی و کیفی هر دعوتی، نشان از ارکان استوار، دستور العملهای موفق و یاران دلسوز و متعهد آن دعوت دارد و بالعکس ضعف و ناکامی، دلیل ضعف ارکان و سستی یاران است.
بدون اینکه قصد ورود به بطن اصلی بحث فوق را داشته باشیم، نشانههایی را بر میشماریم که ضعف و ناکامی هر دعوتی را فریاد میزنند و هر دعوتگری باید درصدد اصلاح آن باشد.
قبل از ورد به بحث، یاد آوری دو نکته ضروری است؛
1ـ این نوشتار در صدد متهم کردن هیچ جماعت اسلامی خاصی نیست و بلکه دلسوزانه در صدد بیان راهی برای کاستن از ناکامیها است.
2ـ نشانههایی که در ادامه ذکر میشود، قطعاً مهمترین نشانههای ضعف و ناکامی نیستند، بلکه از نگاه نویسنده، شایعترین و رایجترین نشانههایی هستند که همه به گونهای گرفتار آن هستیم.
1ـ عدم ایجاد تحوّل در درون و برون گرویدگان به دعوت
میزان تحوّل ایجاد شده در اندیشه و رفتار گرویدگان به دعوت را میتوان میزان و عمق اثرگذاری یک دعوت نامید؛ اگر اکثر گرویدگان به یک دعوت، در اندیشه و رفتار متحوّل شوند و جامعه بر این تحوّل گواهی دهد، آن دعوت ـ صرف نظر از حقانیت ـ موفق عمل کرده است. ولی اگر تغییرات ایجاد شده در اندیشه و رفتار گرویدگان به دعوت در حد تغییرات ناشی از اشتغال در یک اداره و یا فعالیت در یک حزب سیاسی باشد، نشانه ضعف عملکرد یک حرکت دینی است. عجب آنکه ادعا میکند منادی هدایت، منجی بشریت و راهنمای طریق سعادت است ولی تحوّل نمیآفریند!!
2ـ ضعف دعوت در اتمام حجت
اتمام حجت یعنی اینکه تردیدی در قلوب مخاطبان دربارهی حقانیت دعوت باقی نماند. اتمام حجت شرایط و ارکانی دارد و احکامی بر آن مترتب است که مورد نظر نیست، آنچه مد نظر است اینکه لازمهی اتمام حجت، تبدیل مخاطبان به دو گروه بدخواه و خیرخواه یک حرکت دینی است. یک حرکت دینی ناب و موفق، به مدت طولانی مخاطبانی خنثی و بیتفاوت نخواهد داشت. وجود مخاطبان بیشتر در محدوده بیتفاوتی نسبت به دعوت و نیز طولانیتر بودن مدت بیتفاوتی مخاطبان نسبت به هر دعوتی را میتوان از نشانههای بارز ضعف و ناکامی آن دعوت برشمرد، به خصوص که این مخاطبان خنثی و بیتفاوت از خویشاوندان بزرگان یک حزب دینی باشند. قابل تصور نیست که بزرگان یک دعوت، مدعی ارائه بهترین راهکار برای خوشبختی بشر باشند و در عین حال با فرزندان و اقوامی که نسبت به این نسخه خوشبختی بیتفاوت هستند، در کمال صفا و صمیمیت زندگی کنند. راستی مگر هیچکدام از پیامبران (ع) اینگونه با خویشان خوشی کردهاند؟!
3ـ حزبمحوری به جای دینباوری
چنانچه دعوتگران، قرائت و برداشت حزب متبوع خویش را قرائت رسمی از دین و یا عین اسلام بدانند و معیار سلامت دینی افراد و احزاب را میزان دوری و نزدیکی از خویشتن بپندارند، چنین دعوتگرانی دچار ضعف معرفتی ـ تربیتی شدهاند و این ضعف در درجهی اول بر هواداران حزب و در درجه دوم، به صورت واکنشی بر غیر ایشان آثار روانی و اجتماعی مخرّبی خواهد گذاشت.
در مقابل، یک حرکت دینی مترقی و رشدیافته، کاملاً دینمحور بوده و نگاه ابزاری به ارکان و تشکیلات حزب دارد، ابزاری که اگرچه بسیار مهم و حیاتی است ولی فقط یک ابزار است و نه هدف و مقصد.
4ـ مدارا با حکومتهای جور و عدم تبری از مشرکان
صد البته دعوتگران با هیچکس سر ستیز ندارند، بلکه دلسوزانه همه را به سوی هدایت و رحمت خداوند فرا میخوانند و تمام توان خود را صرف این کار میکنند، ولی دعوت اسلامی راستین، به گونهای است که بدخواهان را تحریک میکند و تحمل مدارا را از آنان گرفته و به عکسالعمل وا میدارد. بنابراین میتوان قضیه را به صورت عکس و به این شیوه مطرح کرد؛ هر میزان که حاکمان جور و هیأت حاکمهی جامعه، نسبت به یک دعوت عکسالعمل ضعیفتری نشان دهند، آن حرکت ضعیفتر و ناکارآمدتر عمل کرده است. [ اگرچه عکس قضیه صادق نیست. ]
هجوم این عکسالعملهای شدید، سنت همیشگی خداوند درباره دعوتهای اصیل دینی بوده است، چرا که لازمه رشد دعوت و داعیان، حفظ خلوص دعوت و تفکیک اهل عزم از اهل عجز است و نبود این عکسالعملها، علاوه بر اینکه نشانه ضعف عملکرد است، خلوص دعوت، رشد داعیان و تفکیک سره از ناسره را یک سره به دردسر میاندازد.
5 ـ تقدم حفظ نان و جان بر آرمان
حفظ جان و محافظت از کیان و حتی گاهی نوش و نان، به قیمت انعطاف در آرمان و گاه مخدوش شدن وجهه حزب و انعطاف در فهم آیات قرآن، به راستی که با ادعای دعوتگری سر سازگاری ندارد؛ یا باید قید این یکی را زد و یا از قید آن یکی جست. دعوتی که کیانش بر آرمان مقدم است، نه به کیانش میتوان دل بست و نه امیدی به آرمانش میرود.
6 ـ بیتوجهی به وحدت امت اسلامی
وحدت امت اسلامی و پرهیز از تفرقه، در قرآن به سان اصل اقامه دین مورد توجه قرار گرفته و همسنگ آن شمرده شده است. بنابراین بیتوجهی به این مسأله و فراتر از آن، تشدید تفرقه و همستیزی به راستی که منافی اصل ایمان است. متأسفانه در طول تاریخ، فراوان در این باره اهمال شده و تفرقه به حدی ریشه در افکار و رفتار ما دوانده که امروزه حقیقتی اجتنابناپذیر و بخش لاینفک دینداری شمرده میشود. میزان تمایل روانی و تلاشهای رفتاری برای رفع این معضل را میتوان نشانه رشد و ترقی یک دعوت دینی برشمرد.
خداوندا خطاهایمان را در دنیا بر ما مپوشان تا راهی برای پوشاندن آن در آخرت پیدا کنیم.
نظرات